مقایسه میحط جاوا با دات نتدر ابتداي پيدايش علوم كامپيوتر، برنامهنويسان كدهايي در سطح ماشين مينوشتند .به همين دليل بيشتر توجه آنان معطوف به مجموعه دستورات ماشين بود. به تدريج زبانهاي سطح بالا ايجاد شد و در نتيجه توجه برنامهنويسان بيشتر به اصل مسئله معطوف گرديد. اكنون سطح انتزاعي بر روي كامپيوترهاي مختلف ايجاد شده است. يعني برنامهي نوشته شده روي هر ماشين اجرا ميشود . در زبانهاي ساختيافته ، برنامه را به تعدادي روال تقسيم مينمودند، بدين صورت كه هر روال كار خاصي را انجام ميداد. برنامهنويسي شيگرايي اجازه ميدهد تا سيستمي داراي اشياي مرتبط و همكار داشته باشيد. كلاس ها اين امكان را فراهم ميكنند كه جزييات پيادهسازي را پشت واسط برنامهنويسي پنهان نماييد. چندشكلي يا چندريختي ، رفتار و واسط مشتركي را براي مفاهيم مشابه نشان ميدهد. بدين وسيله قادر خواهيد بود تا پيمانههاي خاص و جديدي را بدون نياز به دستكاري در پيادهسازي مفاهيم پايه ايجاد نماييد . روشهاي برنامهنويسي و زبانها در واقع راه ارتباط با ماشين را تعريف ميكنند. هر روش جديد، شيوههاي نو را براي تجزيهي مساله ارائه ميدهد كه عبارتند از: كد ماشين، كد مستقل از ماشين، روالها، كلاسها و غيره. ي هر شيوه جديد، نگرشي تازه جهت تبديل نيازهاي سيستم به زيرساختهاي برنامهنويسي ارائه ميدهد. تكامل اين نوع شيوههاي برنامهنويسي امكاني را فراهم مينمايد تا سيستمهاي پيچيدهتري ايجاد كنيد. عكس اين مطلب نيز صادق ميباشد. يعني سيستمهاي پيچيده ميتوانند پي ادهسازي شوند . اكنون، برنامهنويسي شيگرا به عنوان روش ايجاد پروژههاي نرمافزاري استفاده ميشود. اين شيوه قدرت خود را در مدلسازي رفتارهاي معمولي نشان داده است. اما اين روش به خوبي نميتواند بر روي رفتارهايي كه بين چندين پيمانه مشترك وجود دارند، كار كند. برعكس، شيوهي جنبهگرا تا حد قابل توجهي اين مشكل را برطرف ميكند... جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید |